|
کد مطلب: 79744
سرانجام خلبان ايراني که در عراق ميجنگيد
تاریخ انتشار : 1393/01/01 نمایش : 1117
به گزارش سلام لردگان، وبلاگ آخرين بازمانده نوشت: در يکي از روزهاي آفتابي فصل زمستان خفاشهاي دشمن در آسمان آبي شهر دزفول ظاهر شدند؛ و آرامش اهالي متدين شهر را با انفجار موشکهاي هوا به زمين و شکستن ديوار صوتي به هم زدند.
اين حادثه چيز جديدي نبود و مردم به آن خو کرده بودند؛ اما يکي از هواپيماهاي جنگي دشمن که در ارتفاع بسيار پايين پرواز ميکرد و تمام موشکها و بمبهاي خود را هنوز بر سينه داشت، تعجب مردم را دو چندان کرده بود.
عليرغم اينکه در آن وضعيت بحراني، هواپيماي مزبور حتي با تيربار خود ميتوانست به اهداف پليد دشمن در قتل عام مردم بيدفاع جامه عمل بپوشاند، اما همچنان در ارتفاع بسيار پايين، شهر را دور ميزد و ظاهراً قصد فرود داشت ولي هيچ مقام نظامي نميتوانست به دشمن قسم خورده اسلام اعتماد کند و در نتيجه اجازه فرود در باند فرودگاه نيافت، لذا خلبان با رها کردن هواپيما در چند کيلومتري شهر و نجات دادن خود، غائله را خاتمه داد.
وقتي که سراسيمه همراه با جمع کثيري از مردم، خود را به محل فرود خلبان رساندم با کمال حيرت متوجه تسلط کامل او به زبان فارسي شدم و بعدها دريافتم که پدربزرگ او دزفولي بوده و براي کسب علوم ديني به نجف اشرف سفر کرده است و اينک نوادهاش با اين کار، خود به آغوش وطن پدرياش برميگشت.
گويي پرستوهاي مهاجر نيز با من ميخواندند: هر کسي کو دور ماند از اصل خويش/ باز جويد روزگار وصل خويش. منبع. افکار
|
|
|
|